مشکل من اين است که همه به من ميگويند «سيب زميني!» آخريش اوس موسا؛ همين ديروز پريده از تو مغازهش بيرون و (يکي باز بهش گفته بوده اوس موس، شايدم موس موس، و در رفته!) يهويي اين طفلک رو سر راش ديده و از زور دلش، دستشو گرفته، بردهتش تو و با وصل کردن سيم برق به اونو و چارتا بدبخت ديگه (شوک الکتريکي؟) يه باتري ازشون ساخته!! «با اتصالهای سری و موازی الکترودهای چند سیب زمینی به ولتاژ و آمپراژ بالاتری دست پیدا کنيد.»
يک وقت فکر نکنيد من موجود بيريشهاي هستم؟ اصل و تبار من برميگردد به S.Commersonii Dun که متعلق به برزیل و آرژانتین است و به شهادت دهها سند و مدرک، به S.Maglia که بومی پرو و شیلی است. در مجهزترين آزمايشگاههاي دنيا، هماکنون براي اصلاح نژاد من، از طريق هیبریداسیون، سولانومهای آمریکایی را مورد آزمایش و تحقیق قرار میدهند. من يک آمريکاييام! يک آمريکايي! (اين آمريکاييا الان خيلي گل گردهن تو دنيا!) زماني که اسپانيوليها به سرزمين من تعرض کردند، من براي دنيا شناخته شدم و در قرن شانزدهم انگلسيها، هلنديها، اسپانیاييها، ایتالیاييها و فرانسويها از طريق توبرکولهای من که از آمریکا برده بودند، صاحب من شدند. من حالا همهي سال همه جا حضوري استراتژيک و انرژيبخش دارم و حالا همه خودشان را صاحب من ميدانند و به خودشان اجازه ميدهند به من بگويند «سيب زميني». من بطا بطايم. يرآلما هستم. سولانام؛ آقاي ناصرالدين شاه!
آقا/خانم .... سيب زميني است. توجه کنيد دانش آموزان عزيز، لطفا" ساکت! آقا/خانم ..... سيب زميني است.(گزارهي اول)
در جامعه بعضا" (ببخشيد اغلب!) انسانهاي گوشتخواري يافت ميشوند که هر روز حتا گوشت برادران مردهشان را به دندان ميکشند (گزارهي دوم)
از تو اين دو گزاره چي در ميآد بچهها؟ (گزارهي سوم) خوراك گوشت و سيب زميني.
او يک سيب زميني است: غني از از بتاکاروتن (پيش ساز ويتامين A) که وقتي پخته شود به آساني جذب ميشود. بگذار بگويند به من سيب زميني و توي دلشان ريسه بروند، من براي همه آرزوي سلامتي دارم. عاشق همهام. بگوييد من «خوراکم!» مرا بخوريد، شما به من نياز داريد. من توضيحي براي تکامل ژنتيکي شما هستم؛ از سانتا کروز بپرسيد. من، همچنان که BBC از قول دانشمندان گفته در پائين آوردن فشار خونتان مؤثرم. خيلي چيزهاي ديگرم براي شما؛ ويتامينام براي شما. ماسکم. مخدر و آرام بخشم. ضد سرطان و ضد ويروس ... من بهترين دارو براي آدمهاي اسيديام. عامل از بين بردن تورمم. جوانتان ميکنم. قوت قلبتان هستم. تسکين دهندهي ماتحت ورقلمبيدهي خوني و دردناکتان هستم و خيلي چيزهاي ديگر که ديدن و فهميدنشان سخت نيست ...
«شما از عيبهاي خود براي ابناي بشر نگفتيد، جناب سيب زميني! فقط خودستايي کرديد.شما خطري براي امنيت و صلح جهاني هستيد»
از من داستانها ساختهايد، خوليا اورتگا ، آدمهاي ناشناس و بسيار کسان ديگر! عيبي ندارد، به من بگوييد سيب زميني؛ آن هم عيبي ندارد ... من به کاشتنهاي شما؛ به پدر درآوردنهاي شما، به پوست کندنها و آبپزکردنها و سوزاندنها و ... به شکنجههاي ديگر شما عادت کردهام!
سه شنبه شیرازم
چه خبرا نیستی
يك تجاوز نافرجام
شکلک بزرگ(!) اخم)ا)
زیبا بود
.
.
من عادت کرده ام...!!
با تاخیر لینکت تلافی شد
باید سر فرصت بخونم باید
قربانت
نادعلی
سپاس برای دعوت تان
ممنون که خبر دادید
مطالعه خواهم کرد
یاعلی
با تشكر از شما و ميرزا ملكم خان ،از خوندن اين پست فيض بردم اكمل ! علاوه بر اون با سايت هاي جالبي هم آشنا شدم .
در ضمن من از اينجا اعلام مي كنم آكريلاميد سوسكي بيش نمي باشد و ما اعتياد به سيب زميني سرخ شده را ترك نمي كنيم
روزگارتون به خير
يادم هست وقتي كتاب "من فقط چشام جن و پري داره " رو خوندم يه غزل برات سرودم.اون موقع من رييس هيات محبين اهل بيت دانشگاه خليج بودم و برا يكي دو تا از مراسما ازتون درخواست كردم كه در مراسم ما ني نوازي كنيد و شما هم كه محجوب بوديد و بواسطه معذوريت كار در نهاد نمايندگي نپذيرفتيد.نمي دونم الان كجاييد ولي هر جا هستيد طبعتون بلند و روزگارتون خوش.چهار تا از باصطلاح شعرهاي من رو مي توني در وبلاگ پيوست بخوني و افتخار نظر دادن يا نقد رو نصيب من كني.
با شرح وقایع اتفاقیه در تلفن به روزم. و با احترام شما را به خواندن داستانی واقعی بر اساس خاطرات تیرداد راد دعوت می کنم.
سروش سمیعی
سوم اينكه داستانت را سيو كردم كه بخوانم
چهارم اينكه بيا و داستان من را هم بخوان لطفن
و اخر اينكه در پناه حق
سلام. تاره های ادبی به روز شد.
۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩
یاعلی
http://www.ccccc.blogfa.com
یا
http://www.s1001.com/ccccc.htm
مطلب سيب زميني و ساير مطالب شما جالب و خواندني هستند
خوب می شناسمتان از زمان مجله جوانان
(و بوی خاطره دارد مرا کبوتر چاهی اگر غریب اگر آشنا کبوتر چاهی ) خوشالم که دوباره می تونم بخوانمتان دیدن اتفاقی وب شما منو به سالهای نوجوانی برد روزهایی که تمام دلخوشیم خواندن مجله بود و ...
منتظر غزل هستم
از همه بچه های دهه هفتادی در این دو شماره کار بخورد
و از تو نخورد
نمی توانم
منتظرم نگذار
حتی قدیمی...
حالا شکل مسئله این قدر ساده س
این دومین بار است که سر می زنم به امید دیدارتون همیشه اشعارتون رو دوست دارم یاحق
از این پس من را در صفحه ای تازه بخوانید
در صفحه ای تازه شما را به خواندن صفحه ی اول همشهری دعوت می کنم
با احترام
سروش
يعني اينم شانس منه كه هر وقت شما مياي وبلاگ ما كامل باز نمي شه ؟
بابا به پير به پيغمبر زمينه ي وبلاگ ما سفيد و قلمش توسي سيره باور كنيد
!
البته يه وبلاگ بسازيد برام كه خيلي خوش به حال مي شم
[نيشخند]
مثه همين ساده باشه لطفن
.
.
.
روزگارتون به خير
mr safari karetoon besyar zeba bood chera ke falsafe posht kar az hezarta ghazal arzeshmandtare talfigh sibzamini ba estedlali be zaher tanz khate fekri roshani az ayandei ke tarik be nazar miresad va dar kenar enhame reshe be tafakoro amie va bereshe eshare dashtan besyar zerakane bood .
ممنونم از مهر و محبتت!
تو چه می کنی؟
هم چنان در شیرازی؟
..
..
..
کجاهای کو تا آمدنی به نان برسد بخورد جان بشود جانان!
سلام
سلام
شاید من رو یادتون نیاد ولی من شانس مردن و کتاب کثیف و خود کشی در قاب عکس رو هیچ وقت یادم نمیره
خوشحال می شم به وب من سر بزنید
آدرسم اینه
http:/reyhany.persianblog.ir
چه عجب اين كامنت دوني شما باز كرد . حالا نوبت منه واسه شما وبلاگ بسازم
!
( چشمك )
از نوشته ات خوشم اومد. با نوشته هاي قديمت خيلي فرق داره. يه ايميل به من بزن.