تشنگی را یک چشمه
آب از سر گذراندم
در چهل سالگی
تا چشمم به نام شما افتاد
از چشم شیطان
آب نام شماست آفتاب
اشک نام شماست
بیابان، صدا، صبر، سوره
نامهای غریب دیگر ...
دل نام شماست
که مرا به ساحل کبوتر آورد
در بدو تولّد، ای نور!
نام شما را میبرم
و
رستگار میشوم.
استفاده کردم
ممنونم
قالب نو هم مبارک
دست من وتو نيست اگر نوكرش شديم
خيلي حسين زحمت ما را كشيده است
موفق باشيد.نادر قنج علي